عصر پیش از آدام اسمیت؛ نظریه مرکانتلیست ها

خطای سوداگران در درک ماهیت و منشا اصلی ثروت تا حدودی به روش استقرایی و مشاهده‌گرایی آنان بر می‌گشت، به نحوی که آنان نتوانستند به این بینش دست یابند که اگر چه برای یک فرد در جامعه داشتن طلا و پول بیشتر، به معنای داشتن ثروت بیشتر است، اما این امر هرگز برای جامعه به عنوان یک کل صادق نیست

پیش از آدام اسمیت و انتشار کتاب مشهور او تحت عنوان "ثروت ملل" در سال 1776 میلادی، نظریات اقتصادی بصورت تخصصی و توسط اقتصاددانان  تدوین نمی شدند،  مرکانتلیسم یا سوداگری محصول تفکرات اشراف، ثروت مندان و بازرگانان بود و آنها هر آنچه را که به نفع خود می دیدند به کل جامعه تعمیم می دادند به اصطلاح روش استدلال استقرایی را در پیش گرفته بودند، تفکرات مرکانتلیست ها بنیان علمی و تخصصی پیچیده ای نداشت زیرا از ابتدای کار توسط متخصصین اقتصادی ایجاد نشده بود، همین دلیل علت اصلی ایرادها و خطرات اساسی این نظریه برای اقتصاد کشورهای جهان بود. از معروف ترین مرکانتلیست ها می توان به توماس مان  و ژان باتیست وزیر اقتصاد فرانسه در دوران لویی چهاردهم اشاره کرد.

در فرآیند اولیه رنسانس، اقتصاد بسته و خودکفایی به صورت فئودالی، آرام آرام جای خود را به نوعی اقتصاد سرمایه‌داری مبتنی‌بر تجارت داد. گسترش دولت‌های ملی، کشف دنیای جدید، پیشرفت تکنولوژیک و گسترش تجارت، بازارهای نامحدود و ثروت‌های سرشاری را به روی اروپاییان گشود. در این دوران سرمایه‌داری هنوز جنبه صنعتی پیدا نکرده بود و سرمایه‌های تجاری شکل غالب سرمایه را تشکیل می‌داد، استعمارگری به طور عمده به صورت تصرف سرزمین‌های دیگر، غارت فلزات گرانبها و فروش کالای تجارتی ظاهر می‌شد. در قرن هجدهم که دیگر برای غارت در مستعمرات چیزی باقی نمانده بود، تجارت یعنی صدور کالاهای ماشینی در مقابل ورود مواد خام ارزان‌قیمت، شکل عمده رابطه اقتصادی بین مستعمرات و کشورهای استعمارکننده را تشکیل می‌داد. این رابطه تجاری نه به وسیله مکانیزم بازار (عرضه و تقاضا)، بلکه با اعمال قدرت نظامی و برقراری انحصار ایجاد شده بود. کانون‌های تجارتی سنتی که محور سرمایه‌های تجارتی اروپای غربی می‌گشت، به این وسیله به بازار جهانی متصل شدند.

این شرایط محیطی به خصوص گسترش فزاینده سرمایه‌داری تجاری، زمینه‌ساز شکل‌گیری نحوه تفکر اقتصادی گردید که مرکانتیلیسم یا سوداگری نام گرفت. مرکانتیلیست‌ها معتقد بودند که ثروت و قدرت اقتصادی شرط لازم قدرت سیاسی است و مبنای اساسی تفکر اقتصادی مرکانتیلیستی این بود که منبع اصلی ثروت اقتصادی را فلزات گرانبها (طلا و نقره) تشکیل می‌دهد. این تفکر آنان را به سوی یک سیاست تجاری و بازرگانی خاص پیش برد که بر مبنای آن، سیاست تر‌‌از بازرگانی مثبت به یک اصل اساسی در سیاست بازرگانی تبدیل شد. منظور آنان از سیاست‌تراز بازرگانی مثبت، فزونی صادرات بر واردات در تجارت خارجی بود که منجر به انتقال طلا از کشورهای بیگانه به کشور خودی خواهد گشت. بر این اساس پاسخ مرکانتیلیست‌ها به این سوال که منشا ثروت چیست و چگونه باید به ثروت بیشتری دست یافت، روشن شد: منشا و منبع اصلی ثروت اقتصادی را فلزات گرانبها (طلا و نقره) تشکیل می‌دهد و راه انباشت طلا و نقره برای کشورهایی که فاقد منابع سرشار این فلزات بودند، اعمال سیاست‌ تر‌‌از بازرگانی مثبت خواهد بود یعنی حداکثر سازی صادرات و کاهش واردات. بنابراین بر اساس تفکر مرکانتیلیستی، انباشت فلزات گرانبها (طلا و نقره) از طریق اعمال سیاست‌تر از بازرگانی مثبت به عنوان «سیاست ملی» تدوین و تثبیت شد.

موضع سوداگران در قبال فلزات گران بها در واقع یک دکترین پولی بود؛ به این معنی که فلزات گران بها (طلا و نقره) به عنوان پول به منزله ثروت ملی تلقی می‌شود؛ بنابراین تمام فعالیت‌ها برای کسب آن تنظیم می‌شود. در فهم مرکانتیلیست‌ها انباشت فلزات گرانبها (طلا و نقره) از طریق سیاست‌ تر‌‌از بازرگانی مثبت که منجر به افزایش حجم پول (طلا و نقره) می‌گشت، نه‌تنها به تورم منتهی نمی‌شد، بلکه منجر به رونق و توسعه اقتصادی می‌گشت. آنها از درک صحیح ارتباط بین متغیرهای پولی و متغیرهای واقعی آگاه نبودند،  تئوری مرکانتلیست ها به دلیل تورم‌زا بودن و ایجاد بی‌ثباتی در تجارت بین‌المللی مورد نقد قرارگرفته است. عامل مؤثر بر قیمت یک کالا در اقتصاد، محدودیت آن است. برای مثال هوا، خاک، شن، و بسیاری از مواد مفید دیگر که وجود آن برای بشر ضروری است، قیمت زیادی ندارند، چراکه همه‌جا در دسترس همه هستند؛ اما در مقابل کالایی مانند طلا که وجود آن برای بشر ضروری نیست دارای قیمت بالایی است. این قیمت به دلیل محدودیت در این منابع است. زمانی که یک کالا، ماده، خدمت، و … در یک محیط زیاد می‌شود، ارزش آن کم خواهد شد. طلا نیز از این قاعده مستثنا نیست. با افزایش مقدار طلا در کشورهای مرکانتیلیست، ارزش طلا کاهش یافت. کاهش ارزش طلا نیز به معنی تورم است.

از طرف دیگر هنگامی‌که یک کشور در تجارت با سایر کشورها به مازاد تجاری دست می‌یابد، بر موجودی طلای آن افزوده می‌شود که این خود به افزایش حجم پول و بالا رفتن سطح تقاضا در این کشور می‌انجامد. این رویدادها باعث گران شدن کالاهای صادراتی کشور مذکور گشته، درنتیجه تقاضای خارجی برای کالاهای آن کشور کاهش می‌یابد؛ درنهایت، وضعیت مثبت تراز بازرگانی نمی‌تواند ادامه یابد. از طرف دیگر به دلیل خروج طلا از سایر کشورها، حجم پول در این کشورها کاهش یافته و منجر به پایین آمدن تقاضا و قیمت کالاها و درنهایت افزایش صادرات آن‌ها خواهد شود.

با این توصیف مازاد تراز بازرگانی یک کشور نمی‌تواند امری دائمی باشد، زیرا منجر به افزایش حجم پول، بالا رفتن تقاضا، گران شدن کالاها برای خریداران خارجی، و درنهایت کاهش صادرات آن کشور می‌شود.

با توجه به تفکر مرکانتیلیستی درباره ماهیت ثروت و نحوه اکتساب آن، آنها برای دولت نقش بزرگی در افزایش ثروت، قدرت ملی و تامین رفاه عمومی از راه اعمال سیاست تجاری در رابطه با مستعمرات و کشورهای همسایه قائل بودند. به این ترتیب دولت موظف بود در تجارت دخالت کند و با وضع عوارض بر واردات، موجبات صادرات بیشتر و اخذ و انباشتن ثروت را (که صرفا طلا انگاشته می‌شد) فراهم آورد. اصولا سوداگران برای تنظیم نظام بازرگانی، طرفدار یک دولت نیرومند مرکزی بودند که وظیفه داشت به موسسات دست‌اندرکار تجارت خارجی، امتیازات انحصاری بدهد. دولت باید برای حفظ و حمایت مصنوعات و تولید مواد خام و اولیه در داخل کشور بکوشد و برای نیل به‌تراز بازرگانی مثبت باید سیاست گمرکی ارادی را تدوین نموده و باید از ورود کالای لوکس به داخل کشور جلوگیری کنند. آنان تا اندازه‌ای در تجارت‌گرایی به قصد زراندوزی پیش رفتند که تجارت را تنها راه مطمئن ثروتمند شدن (کسب طلا و نقره بیشتر) می‌دانستند.

این موضوع را در دیدگاه توماس مان از چهره‌های مشهور مرکانتیلیست، در کتاب "خزانه‌داری انگلیس به وسیله تجارت خارجی" می‌توان به خوبی دید: "گرچه امپراتوری انگلیس می‌تواند از راه دریافت هدایا یا از خرید کالا از کشورهای دیگر ثروتمند شود، ولی اغلب این وسائل نامطمئن و بی‌اهمیت است و تنها راه مطمئن افزایش ثروت کشور و خزانه انگلیس، بازرگانی خارجی است و ما باید پیوسته بکوشیم همواره بیش از آنچه از دیگران کالا می‌خریم، به آنها بفروشیم. اگر روزی برسد که انگلستان مقدار زیاد پارچه، چرم، قلع، آهن، ماهی و سایر کالاها را در داخل کشور تولید کند و مثلا هر ساله بتواند مازاد احتیاج خود را به ارزش دو میلیون و دویست هزار پوند به خارج صادر کند، اگر از این مبلغ دو میلیون آن صرف خرید مایحتاج و مصارف مردم از کشورهای ماورا بحار شود، هر ساله مبلغ دویست هزار پوند به ثروت انگلیس افزوده می‌شود".

در واقع با وجود اینکه مکتب فکری مرکانتیلیستی عمدتا مبتنی بر تجارت‌گری بود، مرکانتیلیست‌ها هرگز به درک صحیحی از تجارت به عنوان رابطه‌ای که در آن دو طرف مبادله می‌توانند سود ببرند، دست نیافتند. تجارت در فهم مرکانتیلیستی رابطه‌ای یک طرفه تلقی می‌شد که به سود یک طرف (بستانکار) و به زیان طرف مقابل بود. در واقع در فهم مرکانتیلیستی ثروتمند شدن یک کشور مستلزم فقیر شدن کشور دیگر بود و این اعتقاد، تنها به جنبه انتقال پول یا طلا در مبادله اهمیت می‌داد و قادر به درک تاثیر گسترش تجارت بر گسترش و رونق امر تولید نبود. خطای فاحش آنان در درک ماهیت و منشا اصلی ثروت تا حدودی به روش استقرایی و مشاهده‌گرایی آنان بر می‌گشت، به نحوی که آنان نتوانستند به این بینش دست یابند که اگر چه برای یک فرد در جامعه داشتن طلا و پول بیشتر، به معنای داشتن ثروت بیشتر است، اما این امر هرگز برای جامعه به عنوان یک کل صادق نیست؛ یعنی صرف انباشت طلا برای یک جامعه نمی‌تواند ثروت و قدرت حقیقی برای آن جامعه را تضمین نماید. در واقع مرکانتیلیست‌ها در این مورد دچار خطای‌ترکیب شده‌ بودند، چراکه تمایز میان ثروت فرد به عنوان یک جزء و ثروت جامعه به عنوان یک کل را درک نکردند.

با وجود خطای فاحش نظری مرکانتیلیست‌ها در درک صحیح از ماهیت و منشا اصلی ثروت، سیاست‌های آنان در تجارت‌گری به قصد جمع آوری طلا و نقره، در عمل  به  حاشیه قرار گرفتن امر تولید منجر شد. اگر چه مرکانتیلیست‌ها به دنبال انباشت بیشتر و بیشتر طلا و نقره بودند، اما آنان برای انباشت بیشتر طلا و نقره به عنوان ثروت، به استخراج معادن طلای مستعمرات اکتفا نکردند، بلکه در راستای اعمال سیاست‌ تر‌‌از بازرگانی مثبت، به امر تولید و صدور هر چه بیشتر کالا به خارج اهمیت دادند. از این رو با وجود اینکه آنان هرگز امر تولید را به عنوان منبع و منشا اصلی ثروت درک نکردند، اما تولید را به عنوان ابزاری برای کسب ثروت (طلا و نقره) از طریق تجارت خارجی ستایش می‌کردند. یک مشکل اساسی دیگر در نظریه مرکانتلیست ها این بود که اجازه تولید کالای صنعتی پیچیده را نمی داد و به محض اینکه یک کالای قابل صادرات تولید می شد به قصد دریافت طلا و نقره به ازای آن صادر می گردید به همین دلیل عمده کالاهای عصر مرکانتلیست در سطح مواد اولیه و  واسطه ای باقی ماندند و کالای صنعتی پیچیده ای در این عصر تولید نشد.جالب اینکه تمایز مرکانتیلیست‌ها بین کار مولد و کار غیرمولد نیز بر این اساس ایجاد شده بود که چه کاری به امر تولید کالاهای صادراتی کمک می‌کند و چه کاری به این امر کمک نمی‌نماید.

در خلال دوره‌ای که مرکانتیلیسم رواج یافت درگیری‌های نظامی میان دولت- ملت‌ها و سیاست های استعمارگری بیشتر، شدیدتر و گسترده‌تر از هر زمان دیگری در تاریخ بود. دیگر ارتش و نیروی دریایی قدرت‌های مهم دنیا نیروهای موقتی نبودند که برای برطرف ساختن یک تهدید خاص یا دستیابی به یک هدف مشخص به وجود آمده باشند، بلکه به نیروهای حرفه‌ای و تمام وقت تبدیل شده بودند. اصلی‌ترین هدف اقتصادی هر دولت آن بود که از مقدار کافی ارز قوی   و طلا و نقره برخوردار باشد تا بتواند از پشتیبانی ارتش  با هر گونه حمله از سوی دیگر کشورها مقابله کرده و به توسعه مرزهای خود آن از منابع بیشتری برخوردار شود. در این دوره حمل‌ونقل از اهمیت بسیار زیادی برخوردار بود. با رشد مستعمرات و انتقال طلا از «دنیای ‌جدید» به اسپانیا و پرتغال،‌ کنترل اقیانوس‌ها از نقشی حیاتی برای حفظ قدرت ملی برخوردار گردید. از آن جا که این امکان وجود داشت که از کشتی‌ در راستای اهداف تجاری یا نظامی استفاده شود، دولت‌های آن دوره کشتیرانی تجاری قدرتمندی را ایجاد کردند. در فرانسه ژان باپتیست کلبرت که از 1661 تا 1683 وزیر دارایی لویی چهاردهم بود، عوارض استفاده کشتی‌های خارجی از بنادر این کشور را افزایش داد و به کشتی‌سازهای فرانسوی پاداش داد.

اگرچه انتشار «ثروت ملل» را پایانی بر عصر مرکانتیلیسم می‌دانند، اما دکترین‌های اقتصاد بازار آزاد نیز حاکی از دلزدگی عمومی از سیاست‌های اقتصادی آن دوره بود. جنگ‌های ناپلئونی در اروپا، کشورگشایی، استعمار و نیز جنگ‌های انقلابی در ایالات‌متحده آمریکا خبر از پایان دوره رویارویی‌‌های نظامی در اروپا و منسوخ شدن سیاست‌های مرکانتیلیستی می‌دادند که از این رویارویی‌ها حمایت می‌کردند.

 

محمد پورسردار

کد خبر 33835

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 2 + 14 =